یک زن در مراسم ختم مادر خود ، مردی را می بیند که قبلا او را نمی شناخت. او با خود اندیشید که این مرد بسیار جذاب است. او با خود گفت او همان مرد رویایی من است و در همان جا عاشق او می شود .اما هیچگاه از او تقاضای شماره نمی کند و دیگر آن مرد را نمی بیند. چند روز بعد او خواهر خود را می کشد .
به نظر شما انگیزه ی او از قتل خواهر خود چه بوده است ؟ چند دقیقه با خود فکر کنید و جواب های خود را یادداشت کنید. بعد برای یافتن پاسخ صحیح به پايين نامه مراجعه کنید.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
و اما پاسخ :
ان زن امید داشت که در مراسم ختم خواهرش شاید ان مرد را دوباره ببنید .
بابا اگر توانستيد به این سوال پاسخ صحیح بدهید احتمالا شما یک بیمار روانی یا psychopath هستید .
یکی از بزگترین روانشناسان امریکایی این تست را بر روی افراد زیادی انجام داد تا به این نتیجه برسد که چه کسانی پاسخ صحیح می دهند .نکته ی جالب این كه اکثر قاتل های سریالی به راحتی و سرعت توانستند جواب صحیح بدهند .بنابراین اگر پاسخ شما صحیح بود احتمالا شما یکی از قاتل های سریالی آینده خواهید بود .سعي كنيد در رفتار خود تجديد نظر كنيد! D:
بابا!
ما آدم ها وقتی بچه هستیم و برایمان قصه می گویند، خودمان را جای قهرمان ها می گذاریم.فکر می کنم همه ی ما، کوچولوتر که بودیم، وقتی آقا گرگه درِ خانه ی شنگول و منگول را می زد، خودمان را جای حبه ی انگور می گذاشتیم تا نشان بدهیم چقدر باهوشیم.چون می شنیدیم حبه ی انگور توی کمد قایم می شود و آقا گرگه نمی تواند پیدایش کند.
وقتی مهربانی های سیندرلا را می خواندیم احساس می کردیم مهربانیم و وقتی داستان به امتحان کردن کفش گم شده می رسید، پاهایمان را نگاه می کردیم تا ببینیم پاهایمان آنقدر کوچک هستند که سیندرلا بشویم یا نه!
تا چند وقت بعد از اینکه پینوکیو را برایمان می خواندند,وقتی دروغ می گفتیم، دستهایمان روی دماغمان بود تا مطمئن شویم بزرگ نشده است.
وقتی دختر کبریت فروش توی سرما می لرزید، ما هم از بی محبتی آدمهای پولداری که از پشت شیشه بوقلمون سرخ شده ی روی میزشان پیدا بود، می لرزیدیم.
ابتکار که می زدیم یاد پسرکوچولوی توی وایکینگها می افتادیم و فکر می کردیم بابایمان همان آقای تپل توی کارتون است و ما از او باهوشتریم.
وقتی سوالی از ای کی یوسان می پرسیدند ، انگار که ما باید جواب می دادیم و کلی فکر می کردیم...
بزرگتر که می شویم، آنقدر مبهوت بزرگیمان می شویم که دیگر خودمان را جای هیچ قهرمانی نمی گذاریم. وقتی برایمان می گویند خانمی را جلوی چشم شوهر و پسرش سیلی می زنند و آن ها هیچ کاری از دستشان بر نمی آید، نمی دانیم یعنی چه. وقتی می شنویم در را آنقدر محکم می کوبند که دنده های خانم حامله ی پشت در می شکند نمی دانیم یعنی چقدر درد دارد. وقتی برایمان می گویند که یک مامان قبل از مرگش سرنوشت بد کودکانش را می داند و آنها را به همدیگر می سپارد، نمی دانیم چقدر سخت است...
بابا! ما بزرگ ها دیگر قصه ها را باور نداریم... من چند روز پیش قصه ای شنیدم...
بابا! شنیدم Grandma Fatima را کشتند. :(
وقتی نامه ی شمارا درباره ی Grandma Fatima خواندم خیلی خوشحال شدم. توی نامه نوشته بودید که Grandma Fatima محبوبه ی شماست. محبوب یعنی دوست و ه علامت مونث است یعنی دختر.پس محبوبه یعنی دوست دختر. درست می گویم؟ خیلی از کلماتی که استفاده می کنید خوشم می آید.شما خیلی خوش فکر هستید بابا. شنیدم یک روز به وکیل محمد-بهشان سلام برسانید- گفته بودید نوانخانه ی دنیا را بخاطر تو ساختم ولی اگر وکیل ایلیا- به ایشان هم سلام برسانید- نبود تو را برای رسیدگی به نوانخانه نمی آوردم و اگر Grandma Fatima نبود هیچکدامتان را نمی آوردم. بابا یعنی اینقدر Grandma Fatima را دوست دارید؟
از اینها که بگذریم، نامه ی دیگرتان در مورد Grandma Fatima مبهوتم کرد.
آنجاییکه از شما در مورد افرادی پرسیده بودند و شما جواب داده بودید که آنها Fatima ، پدرش ، شوهرش و پسرانش هستند! به نظرم رسید که می خواستید بگویید همه چیز وابسته به Grandma Fatima است. درست می گویم؟ فکر که می کنم می بینم چقدر بی معرفتند آدمهایی که می گویند شما آنتی فمنیستید.
ارادتمند بابا و Grandma Fatime
ج.آ
پ.ن:
1.بابا! مهسا بهم تذکر داد که لحن نامه هایم به شما درحال تغییر است.تا چند وقت پیش هر وقت احساس می کردم ممکن است لحن صحبتهایم مثل جودی جین وبستر نباشد شروع می کردم به خواندن نامه های او به بابالنگ درازش.خیلی وقت بود وقت این کار را نداشتم... خیلی درس بزرگی گرفتم بابا! فهمیدم اگر بخواهم دخترخوانده ی خوبی باشد-آنطور که شما می خواهید- باید نامه های شما را مذتب بخوانم!
2. این ترم،باز هم مثل هر ترم ،دیر یادم آمد که آخر ترم امتحان می گیرند. یک هفته دیگر-شاید هم کمتر- امتحان ها شروع خواهند شد و من انقدر نگرانم که غیر از کابوس های شبانه ام، روزها هم کابوس می بینم! ممکن است تا آخر امتحان ها وقت نکنم برایتان نامه بنویسم. پس تا بعد...
سلام
شه طوری؟الافی خوش می گذره؟(املای "الافی" رو درست کردم:D) ببخشید خانم می شه بپرسم شما چرا این قدر جیگرید؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
Kiss
bye
با سلام و درود...
ای ول تا ما حواسمون نبود یک رادیو هم راه انداختی...
-----------
فکر نمی کنی جا داشت این پست طولانی رو در دو یا سه پست می نوشتی؟
--------------
بوی گند امتحان....
پس شما هم کابوس می بینید؟
دواش چیه؟ درس خوندن... که من تنبلم...