بابا کیه؟ صندوق پستیم
Ambiguity

1June-00:07
بابالنگ دراز عزیز
 
دیر به دیر برایتان می نویسم؟ راست می گویید. شاید فکر می کنم شنیدن خیالات اتفاقی (Random) یک دختر کوچک، چنگی به دل نمی زند. نوشتن برای شما شده است مثل همه ی کارهایی که می خواهم شنبه انجام بدهم. از آن شنبه هایی که هیچوقت نمی رسند...
خوبید؟ من هم به قول سهراب سپهری خوش نیستم ولی سالم هستم و کار می کنم. علتی برای خوش نبودن* ندارم.ولی نمی دانم چرا این روزها، ترس از آینده پا به پای تخیلات ذهن کنجکاوم مدام خودش را به من نشان می دهد. شاید به خاطر حرفهای مامان باشد.دیروز می گفت که...بگذریم!
فکر می کنم هفته ی آرامی در راه باشد.حداقلش این است که امتحان نداریم. و این یعنی خوشبختی بزرگ! هرچند همان آرامش قبل از طوفانِ امتحان های ترم است و من سعی می کنم به روی خودم نیاورم.
امشب دچار ابهام شده ام. یک جور احساس گنگ.از آن احساسهایی که نمی شناسمشان.مثل اولین بار که به یک ستاره نگاه می کنی و دلباخته ی عظمت کوچک یک نقطه ی بزرگ  می شوی. وقتی خواب می بینی پروانه شده ای و وقتی بیدار می شوی مبهوت می مانی که تو انسانی هستی که خواب دیده پروانه شده یا پروانه ای هستی که خواب می بیند انسان است. وقتی که در کویر گم می شوی و جز خودت نمی بینی و حتی تکرار خاطرات گذشته ات هم کمکی نمی توانند بکنند به احساس گنگی که در ذهنت قدم می زند
فکر می کنم باید حکومت نظامی بدهم به چیزهایی که در ذهنم می آند و می روند
ذهن، تعطیل!(یک چیزی تو مایه های بی-خیال) D:
 
دوستدارتان
جروشا.آ
پ.ن: 2) نگران نباشید.هرچه باشم.چه پروانه و چه انسان، می دانم شما هستید و نامه هایم را می خوانید...;)
         1) نامه ی قبلی را ویرایش می کنم:عصر دیروز توسط افراد مهندس جراحی شد.

| | |
3 نظر:
Anonymous Anonymous در ساعت June 2, 2007 at 12:09 AMنوشته

سلام
الهی الهی الهییییییی...
1. یعنی من این قدر موهام نازه!؟
2. خوش نبودن تو پاورقی نیومده( بوی دماغ سوخته میاد)
3. گفتی من اگه حتی یه نفر وبلاگم رو بخونه حتما می نویسم . یه بابای خیلی مهربون هر روز سر میزنه و تو نمی نویسی.
4. هه هه هه تو خواب دیدی پروانه شدی.کور خوندی آقا جون.قبلا یکی دیده بود.
5. تو که می گفتی علاوه بر این که سالمی خوش هم هستی.پس چی شد؟؟؟
مهسا .بوس!!!!!

 
Anonymous Anonymous در ساعت June 2, 2007 at 8:41 PMنوشته

سلام...
به قول سهراب ...
هر کجا هستم باشم...بابا لنگ دراز مال من است...
امیدوارم سهراب بدش نیاید...
ان شا الله بدش نمی آید...
--------------------
راستی کلاغ هنوز یک مشکل مشکل داره...
ایمیل زدم...
و ان شا الله شما درستش می کنید.
و ان شا الله آخرین اشکال هم باشه.

 
Anonymous Anonymous در ساعت June 3, 2007 at 11:29 PMنوشته

سلام...
تونستم مشکل رو برطرف کنم...
الان همه چیز ردیفه...
مرسی

 

Post a Comment

«« برگرد به صفحه‌ی اصلی