بابا کیه؟ صندوق پستیم
Carvel

پنج شنبه 10 می
بابا لنگ دراز عزیز
 
مدتی است نگران مهسا هستم.شاید هم نگران خودم!
مثل کرجی کوچکی شده که روی دریای مواجی حرکت می کند.جلو می رود و گه گاه به صخره ها بر خورد می کند.خسته و زخمی جلو می رود و باز موجی دیگر و باز صخره ای دیگر...
من فکر می کنم همه ی ما مثل همان کرجی هستیم.برایش نگرانم چون ترجیح می دهد خُرد و خاکِ شیر شود! ترجیح می دهد نباشد ،تا مجبور به حرکت و بالا و پایین رفتن روی موجها نباشد. فکر می کنم یادش رفته که موج سواری هم برای خودش عالمی دارد...
درست شده مثل دوستی که می گفت:
! hame chi joore
! hamechi halle
 ! hata bishtar az oon chizi ke entezaresh hast
؟!vali chi nasibet mishe
...yani haghet ine

| | |
3 نظر:
Anonymous Anonymous در ساعت May 10, 2007 at 6:47 AMنوشته

سلام
اولا بچه جان این قدر فوضولی نکن و به کامی جانت سر نزن.رودل می کنه ها (ببخشید(
ثانیا کرجی خودتی.من جهرمی ام.ثالثا خودت دوست داری خردو خاک شیر بشی.من دوست دارمعین بچه آدم صاف و سالم روی آب بمونم.رابعااگه همه چی این جوری خوب بود که نمی خواستم ...
خامسا برو تو هم با این دوست هات
سادسا دیگه هیچ چی
سابعا خداحافظ

 
Anonymous Anonymous در ساعت May 10, 2007 at 8:32 AMنوشته

سلام ، بابا چقدر تند تند آپدیت میکنی؟ D:
این کامپیوترت هم خرده شیشه هاشو تو خودش جم کرده، فقط کافیه ازش بپرسی تا بهت نشون بده (;
بعدشم به نظر من آدم چه بخواد چه نخواد تو زندگی تو جریان حوادث قرار می گیره و نمیتونه در صخره و در و دیوار فرار کنه.
نمونه بارز خودم D:

 
Anonymous Anonymous در ساعت May 10, 2007 at 6:40 PMنوشته

متاسفانه مشکل اینه که مشکلی نیست...
ذهنا دچار تلاطمه!

 

Post a Comment

«« برگرد به صفحه‌ی اصلی